Frdiends
مطلب
جالبی نوشته
بود امیر در مورد
اینکه دوستان
مختلفش جنبه
های مختلفی از
شخصیتش رو
دیدهاند و میشناسند
و اینکه این
دوستان با هم
جایی جمع شدند
براش غیر عادی
و عجیب بوده
(البته خودش
دعوتشون کرده
بود) . این مطلب
واقعا درسته .
داشتم فکر
میکردم که من
هم ناخودآگاه
همیشه
گروههای
مختلفی بین دوستام
داشتهم. که حتیالامکان
ترجیح دادم
افراد دوگروه
مختلف رو با
هم نبینم.
البته میگم،
کاملا
ناخودآگاه... .
و
وقتی دقت کردم
دیدم تنها
تفاوت این
گروه از دوستان،
داشتن دید یا
بهتر بگم
زاویه دید متفاوت
از گروه دیگهس.
دوستان دانشگاهی،
دوستان
دبیرستانی،
دوستانی که تو
فامیل دارم،
دوستان
وبلاگی (یعنی
شروع آشناییمون
با وبلاگ
بوده!) ،
دوستان محل
کارم، حتی جاهای
مختلفی که کار
کردم وریاهای
متفاوتی بودم
انگار. یه جا
مثل مگفا،
دوستان
نزدیکی دارم
که دلم براشون
تنگ میشه و یه
جا مثل ... که
دیگه
ندیدمشون...
و هرچه
بیشتر فکر
میکنم میبینم
کاری که امیر
د جمع کردن
همزمان همه
دوستانش
انجام داد،
کاریست فوقالعاده
شجاعانه... و
این تمام
ماجرا نبود.
امیر اومد و
نظرش رو در
مورد هرکدوم
از بچه ها گفت.
بنظرم صادقانه
و بدون سانسور
هم اینکار رو
کرد. اون شب
شاید همه ما
از بودن توی
اون جمع لذت
بردیم و اصلا
فکر نکردیم که
آیا چنین کاری
رو میتونیم
انجام بدیم ؟! آیا
شجاعت یا
جراتش رو
داریم...
من
به امیر بابت
کاری که کرد
تبریک میگم و
این تصمیم رو
دارم که در
اولین فرصت و
با اولین بهانه
چنین کاری رو
انجام بدم...
3 نظرات :
ممنونم وریا جان :)بودن در اون جمع برای من هم فوق العاده خوب بود...به خاطر دوستان خوبی مثل خودت که در اون جمع بودن :) خوشحالم که دوباره شروع به وبلاگ نویسی کردی...امیدوارم که این فرصت برای من پیش بیاد که بتونم بیشتر با دوستانت آشنا بشم:) حرفت کاملا درسته...معمولا در گروههای مختلف زاویه دید متفاوت هست ولی در کلیات تقریبا همه مشترک هستن با همدیگه...بخصوص در مورد کسی مثل تو که بی ریا هم هستی :)
این اولین فرصت و اولین بهونه کی هست؟ (منظور داشتما!)
به نظر منم همینطور من شخصا احساس میکنم همچین شجاعتی رو ندارم که دوستان مختلفم رو اینطوری جمع کنم /-:
ارسال یک نظر