پنجشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۵

Frdiends

مطلب جالبی نوشته بود امیر   در مورد اینکه دوستان مختلفش جنبه های مختلفی از شخصیتش رو دیده­اند و می­شناسند و اینکه این دوستان با هم جایی جمع شدند براش غیر عادی و عجیب بوده (البته خودش دعوتشون کرده بود) . این مطلب واقعا درسته . داشتم فکر میکردم که من هم ناخودآگاه همیشه گروههای مختلفی بین دوستام داشته­م. که حتی­الامکان ترجیح دادم افراد دوگروه مختلف رو با هم نبینم. البته میگم، کاملا ناخودآگاه... .

و وقتی دقت کردم دیدم تنها تفاوت این گروه از دوستان، داشتن دید یا بهتر بگم زاویه دید متفاوت از گروه دیگه­س. دوستان دانشگاهی، دوستان دبیرستانی، دوستانی که تو فامیل دارم، دوستان وبلاگی (یعنی شروع آشناییمون با وبلاگ بوده!) ، دوستان محل کارم، حتی جاهای مختلفی که کار کردم وریاهای متفاوتی بودم انگار. یه جا مثل مگفا، دوستان نزدیکی دارم که دلم براشون تنگ میشه و یه جا مثل ... که دیگه ندیدمشون...

و هرچه بیشتر فکر میکنم می­بینم کاری که امیر د جمع کردن همزمان همه دوستانش انجام داد، کاریست فوق­العاده شجاعانه... و این تمام ماجرا نبود. امیر اومد و نظرش رو در مورد هرکدوم از بچه ها گفت. بنظرم صادقانه و بدون سانسور هم اینکار رو کرد. اون شب شاید همه ما از بودن توی اون جمع لذت بردیم و اصلا فکر نکردیم که آیا چنین کاری رو میتونیم انجام بدیم ؟! آیا شجاعت یا جراتش رو داریم...

 

من به امیر بابت کاری که کرد تبریک میگم و این تصمیم رو دارم که در اولین فرصت و با اولین بهانه چنین کاری رو انجام بدم...

3 نظرات :

ناشناس گفت...

ممنونم وریا جان :)بودن در اون جمع برای من هم فوق العاده خوب بود...به خاطر دوستان خوبی مثل خودت که در اون جمع بودن :) خوشحالم که دوباره شروع به وبلاگ نویسی کردی...امیدوارم که این فرصت برای من پیش بیاد که بتونم بیشتر با دوستانت آشنا بشم:) حرفت کاملا درسته...معمولا در گروههای مختلف زاویه دید متفاوت هست ولی در کلیات تقریبا همه مشترک هستن با همدیگه...بخصوص در مورد کسی مثل تو که بی ریا هم هستی :)

ناشناس گفت...

این اولین فرصت و اولین بهونه کی هست؟ (منظور داشتما!)

ناشناس گفت...

به نظر منم همینطور من شخصا احساس میکنم همچین شجاعتی رو ندارم که دوستان مختلفم رو اینطوری جمع کنم /-: