شنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۵

Do Matlab

ديروز فيلم گيلانه رو از كانال 1 ديدم.

فيلمي از رخشان بني اعتماد در مورد خانواده اي آسيب ديده از جنگ... .البته اشتباهات خانم بني اعتماد توسط همكاران صداوسيما كاملا تصحيح شده بود تا حدي كه بعلت فراموشي دوستان در تصحيح تيتراژ پاياني، اسامي و نقشهايي اونجا اومده بود كه در خود فيلم نبودند. با اينحال، نسخه تصحيح شده هم زيباييهاي خاص خودش رو داشت. بازي فوق­العاده فاطمه معتمد آريا در نقش گيلانه 15 سال بعد و كل ماجراي داستان.

اونچه كه به خاطرش اين فيلم بنظرم با ارزشه، نگاه به جنگ و آسيبهاش از زاويه ديگه­س.  و اين حقيقت بسيار تلخ كه هنوز خيلي از خانواده ها دارن با آسيبهاي جنگ دست و پنجه نرم ميكنند. حدود 18 سال از اين جنگ وحشتناك گذشته اما آثار و عواقبش هنوز خيلي ها رو گرفتار كرده... و فكر كنيد به جنگهايي كه تازه تموم شدند... جنگ عراق،‌جنگ افغانستان،‌جنگ لبنان و ...
حقيقت اينه كه جنگ شروع داره ، اما تمومي نداره. اونقدر پديده شوم و منحوسيه كه اگه سر ملتي بيار، ممكنه هرگز رهاشون نكنه...
توي اون فيلم داغ دل دختري رو ديديم كه اجبارا (يا باصرار پدر و مادرش)  نامزديش رو بهم زده بود چون نامزدش سالم رفته بود و سخت بيمار برگشته بود.

داغ دل مادري رو ديدم كه آرزوي داماد شدن پسرش رو  داشت،‌و ديديم كه چه زجري مي­كشيد .
عميقا اميدوارم دوراني وجود داشته باشه كه مردمانش به (‌مردمان زمان ما به خاطر راه انداختن چنين جنگهايي بعنوان انسانهاي وحشي نگاه كنند. دوراني وجود داشته باشه كه بشر، براي حل مشكلاتش از وحشيانه ترين روشها استفاده نكنه.

جنگ پديده شوميه، پديده منحوس و سياهيه ... كه سالهاي متمادي آثار ناگوارش رو بر نسلها تحميل ميكنه.


 

چترتو رو سر يكي ديگه واكن

ديگه داري حوصله­مو سر ميبري!!!

 

نميدونم از كجا شروع شد، دقيقا يادم نيست. شايد از "رفتي و نوشتي كه از دوري من ملالي نيست" يا شايدم از "برو ديگه دوست ندارم-اسمتو نميخوام بيارم"

بهرحال رشد اين نوع آهنگها و شعرها كه در اون يكي ميخواد عدم علاقه يا حتي انزجارش رو از طرف مقابلش نشون بده، تو سالهاي اخير خيلي زياد شده.

آهنگهايي مثل اين دو موردي كه نام بردم،‌يا آدم فروش كه اونم آهنگ معروفي شد.

يا آهنگ معروف عليرضا عصار: "گفته بودم عاشقم،‌حالا حرفمو پس ميگيرم"
 امروز كه ميومدم تو ماشين دوتا آهنگ ازين دست شنيدم. يكيش ترجيع بندش جمله تيتر اين مطلبه. اين يكي كه نفهميدم خواننده­ش كي بود خيلي خيلي سطح پايينتر بود. در اين حد كه تا پول تو جيبمه با مني و خودت نم پس نمي­دي و منتم رو ميكشي و از اين جملات گرانبها ! كه ظاهرا گوينده­ش پسر بود و راجع به دوست دخترش ميگفت. آهنگي كه بلافاصله بعد و با صداي همين خواننده پخش شد از نوع مخالف بود!‌ يعني دختري بود كه داشت حال دوست پسرش رو ميگرفت. نكته جالب اينكه پسره سرباز بود و دختره از خدا ميخواست تا ابد توسرباز خونه بمونه و ... !

 

يه آهنگ فوق­العاده بيمعني ديگه كه اين روزها زياد ميشنوم آهنگيه كه ميگه "كه من از آهن و سنگم ولي تو از جنس شيشه!!" . اين يكي رو هربار ميشنوم دلم ميخواد هرچي دارم بزنم تو سر ... لااله الاالله!!

بگذريم. مقصودم رواج اينجور آهنگها بود. چه در سطح آهنگهاي شادمهر‌، كه بنظرم از اين دوسه تاي آخري كه اسم بردم يك يا حتي دو سروگردن بالاترن، چه اين به اصطلاح ترانه ها. بنظرم همه اينها دارن از يه حقيقت يا واقعيت در بطن جامعه و روابط موجود خبر ميدن. معتقدم طرفدار پيداكردن اين آهنگها مثل يه دماسنج داره زياد شدن روابط و دوستيهاي شكست خورده رو نشون ميده. اونم نه شكستهايي مثلا از نوع مخالفتهاي پدر و مادر ها با مشكلات مالي و ... دقيقا كم شدن تعهدها و آسون زيرپا گذاشته شدن قول و قرارها.

شكستهايي كه علاقه و محبت موجود رو به يه حس انتقام و حتي تنفر تبديل ميكنه :

"يه روزم نوبت من ميشه بهت نامه بدم   ببيني با يكي ديگ­م، جاتم اصلا خالي نيست..."

و به يكي از طرفين اين احساس رو ميده كه هيچوقت دوست داشته شدنشون واقعي نبوده :   "عروسكي بودم برات ... " يا "عروسكي ميخواستي، كنج اتاق بذاري"

و در نهايت اغلب به اين نتيجه ميرسند كه عشق دروغه و عشق واقعي وجود نداره:

"كي ميگه تو نباشي،‌ستاره بي فروغه، بذار همه بدونند كه عاشقي دروغه!"

بنظرم اين يه هشداره. طرفدار پيدا كردن اين آهنگها و همراهي جوونا با اين آهنگها نشوندهنده سست شدن  پيوندها و دوستيهاييه كه خودشون موجد و منبع زيباترين اشعار عاشقانه بوده اند. تصور كنيد شاعد هركدوم از شعرهاي بالا چه حس متفاتي داشته از شاعري كه ميگه:

اين همه آشفته حالي،‌اين همه نازك خيالي ،‌اي بدوش افكنده گيسو از تو دارم

اين غرور و عشق و مستي،‌ خنده بر غوغاي هستي ،‌اي سيه چشم و سيه مو از تو دارم ...

4 نظرات :

ناشناس گفت...

I loooove this one: You were my strength when I was weak
You were my voice when I couldn't speak
You were my eyes when I couldn't see
You saw the best there was in me
Lifted me up when I couldn't reach
You gave me faith 'coz you believed
I'm everything I am
Because you loved me

ناشناس گفت...

هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار...هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش..
خیلی دوست داشتم نوشته هات را، امروز داشتم فکر میکردم چقدر دلم برای قلمت تنگ شده، که شاید ی خونه دیگه داری که من نمیدونم ولی نوشته هات را دیدم و ی کوچولو از دلتنگیام کم شد

ناشناس گفت...

Chon nik bengari hame tazvir mikonand!
Hame awalesh migan: in hame ashofte halii, ba'd be tahesh ke miresan:ki mige to nabashi setare bi forooghe?

ناشناس گفت...

چه رسمی داری ای دوره زمونه، که هر روزت ی جا عاشق کشونه، هزارون ساله که می جنگه آدم، نمیدونه گرفتار جنونه، هنوز هم کار دنیا قیل و قاله، هنوز هم صلح آدمها محاله،هنوزآدم نمی شناسه خدارو،هنوز هم قدر عاشق پایماله