پنجشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۶

امشب

امشب یه کار جالب کردم. رفتم و بمدت حدودا یکساعت ایمیلهای ارسالیم رو از اوایل تصمیمم برای خروج از ایران تا روز 4 فوریه و رسیدنم به تورونتو خوندم. خیلی خیلی چیزای جالبی توش دیدم و کلی حسرت هم خوردم که چرا بعضی ایمیلها رو بدلیل داشتن Attachment و محدود بودن حجم ایمیل یاهو در اون روزها پاک کردم. شاید جالبترین بخشش ایمیلهایی بود که از فرودگاه Heathrow لندن و در اون سه ساعت و نیمی که اونجا بودم، به عزیزانی که ترکشون کردم دادم. هیچ فرقی هم نمیکنه که اون گیرنده ایمیل خواهرام باشن که الانم اگه دو روز یه بار به من زنگ نزنند، من بهشون زنگ میزنم، یا اون دوستی که الان ممکنه همه لحظات خوبی رو که باهم داشتیم فراموش کرده باشه و در دنیا و فضای ذهنی متفاوتی زندگی کنه. مهم اینه که من هیچوقت احساس علاقه و شوق و محبتم رو نسبت به هر کسی که توی زندگیم بوده، پنهون نکردم و همیشه، در همه شرایط با صداقت و اشتیاق در مورد اونچه در دلم میگذره حرف زدم...


"It's not about winning or losing Jack!
It's about PASSION"

Bernard Focker to Jack byrnes
Meet the Fockers (2004)

6 نظرات :

avin گفت...

kash hame mesle weria saf & sadegh bashan

ناشناس گفت...

ye vagheiyate talkhe ejtenab napazir haste ke,harche bishtar inja bemoni bishtar dosthaei ru ke tu iran dashti az dast midi u ravabetet kam rang mishe chon bad az ye modati dige harf u mozoee moshtaraki baraye bahs nadarid gheyr az porsidane soslate tekrari .in vagheiyati ke ta modatha baraye ghabool kardanash moghavemat mikoni :(.

ناشناس گفت...

من رسیده بودم لندن رنگردم ایران ولی کردن تو پاچه م برای کارت خریدن دلار دادم بعدش یارو بهم سکه های کرون و فرانک و ین و درهم پس داد، بهش گفتم که من اینا رو چی کار کنم تو اونجا که میخام برم ؟؟؟گیر داده بود که اینچا ، لندن، این حرفا معنی نداره و برو هر چا خاستی خرج من آخرشم خرج نشد. این انگلیسی ها همیشه میکنن تو پاچه

دارا

ناشناس گفت...

رنگردم= زنگ زدم

ناشناس گفت...

حرف بهار تا حدی درسته، اما موضوع بر میگرده به اینکه روابط دو تا دوست چطوری بوده، آیا فقط دوست بودن با هم و نزدیکی باعث میشده که با هم ارتباط داشته باشن یا اینکه دلاشون واقعا پیش هم بوده...من ی دوستی دارم که هر چند خیلی از هم دوریم و خیلی وقت هم هست که از هم دوریم، اما اگه بگم هفته ای 6 روز با هم حرف میزنیم و باز هم برای هم حرفهای جالب داریم دروغ نگفتم، خودشم میدونه که هیچی ما رو از هم دور نمیکنه(دلتون بسوزه

ناشناس گفت...

آقا ی وقت میذاشتی اون ایمیلایی که تو 1 هفته رفتنت ، رسیده بود رو می خوندی...کاش داشتیشون